ما با مگومی شروع می کنیم و با ابراز تاسف از اینکه او در توکیو جا مانده است و از او خواسته شده است که مراقب دوجو باشد. در حالی که او در حال بررسی آن است متوجه می شود که یک بازدیدکننده ناخوانده دارد و این بازدید کننده ناخوانده آئوشی شینوموری نام دارد، که مگومی سابقه شخصی بسیار ناخوشایندی با او دارد. او برای جستجوی باتوسای بازگشته است، احتمالاً برای اجرای آخرین درام انتقام جویی اش. مگومی از گفتن هر چیزی به او امتناع می کند، اما سایتو این کار را نمی کند و باعث عصبانیت او می شود. سایتو (آنها در جنگ بوشین برای یک طرف جنگیدند) در نظر دارد که آئوشی، به اندازه کافی استثنایی بوده که در 15 سالگی فرمانده اونیوابانشو شده است و ممکن است ابزار مفیدی در نبرد آینده باشد. شیشیو چهار راهب جنگجو را به قبرستان همرزمان آئوشی می فرستد تا منتظر ورود ناگزیر او باشند و او را برای ملاقات با شیشیو دعوت کنند. شیشیو هیچ شکی در مورد چگونگی پایان این داستان ندارد و این چهار نفر در واقع مهره های قربانی شده اند که باعث تحقیر آئوشی می شوند، البته نه آنقدر که او از کشتن آنها خودداری کند. ما هم شیشیو و هم ملازمش ستا سوجیرو را در پایان فصل اول ملاقات کردیم، اما این اولین معرفی واقعی و هرچند نافرجام آنها به داستان است. در همین حال، کنشین خود را به اوداوارا، اولین ایستگاه اصلی بزرگراه توکایدو از ادو به کیوتو رسانده است.
کنشین، کائورو و بقیه اعضای خانواده بالاخره برگشتند! یک سال طولانی در انتظار آنها بوده ایم و من مطمئن هستم که طرفداران سریال نیز همه خوشحال هستند. ما همچنین این بار دو سری را به عنوان یک فصل دیگر داریم که با توجه به آرک پیش رو، اگر بهتر نباشد، مانند دفعه قبل عالی خواهد بود. سانوسوکه در قسمت اول صحنه مبارزه بسیار جالبی داشت.نبرد خیلی بزرگی نبود، اما نشان دهنده اشتیاق تزلزل ناپذیر او برای ایستادن در کنار کنشین بود و این پیام با صدای بلند و واضح، به روش خودش ارائه شد.
مایل به دریافت آخرین اطلاعیه های سایت؟