«ریلاکوما» یک خرس اسباببازی نرم است که برای زندگی با زن جوانی به نام «کارو» ظاهر میشود. او روزهای خود را به استراحت در اطراف آپارتمان «کارو» میگذراند و همیشه درحال خوردن پنکیک، املت برنج، پودینگ کاستارد و کوفته برنجی دانگو است. دوستان این خرس دوستداشتنی، حیواناتی خانگی به نام «کائورو»، «کیرویتوری» و یک توله خرس سفید کوچک به نام «کوریلاککوما» هستند. با اینکه یک زیپ پشت «ریلاکوما» وجود دارد، اما آنچه داخل اوست یک راز است...
انیمههای کودکانه همیشه جایگاه خود را در صنعت انیمه دارند، اما بیشتر سازندگان سعی میکنند انیمههایی را خلق کنند که علاوه بر مخاطبان کودک، بتواند مخاطبان نوجوان و بزرگسال را نیز به خود جلب کند. با این حال رسیدن به این هدف نیاز به تغییر محتوا دارد تا بتواند نظر قشرهای دیگر را جلب کند. این انیمه با داستانی نسبتاً تکراری و شخصیتهایی که بارها در دنیای انیمه دیدهایم، به سراغ مسائلی میرود که شاید آنچنان انتظارش را نداشتهایم. شخصیتهای ما در این انیمه به طور مرتب با مشکلات بزرگسالی نظیر بحران شغلی و مالی دست و پنجه نرم میکنند، با این حال همیشه به یکدیگر کمک میکنند تا از دام این مشکلات بیرون بیایند. حال و هوای واقعنمای این انیمه باعث شده که بتوان احساسات شخصیتها را باور کرد، مخصوصاً زمانهایی که نوبت به سکانسهای غمانگیز و یا پرنشاط میرسد. نکته جالبی که باید بدانید این است که «ریلاکوما» نمیتواند صحبت کند و دیدگاهها و حرفهایش را با شکلکها به دیگران میرساند، موضوعی که منجر شده بینندگان بیشتر از اینکه به طور مستقیم و آماده احساسات شخصیت را دریافت کنند، به سراغ عناصری نظیر طراحی چهره و یا موسیقی بروند تا بتوانند درک خود را از چیستی احساسات شخصیت گسترش دهند. برای جمعبندی نیز باید بگوییم درسی که این انیمه به به مخاطب میدهد این است که اشتباهکردن اشکالی ندارد، داشتن مشکل اجتماعی نشانه ضعف نیست و خوببودن نسبت به خود همیشه مثبت و سازنده است.