در سال 1931 میلادی هستیم. این جا شانگهای است. 10 سال قبل از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوّم. “دندان های مار آبی” که توسّط اوّلین و بزرگ ترین تقابل جهانی کاشته شده بودند، شروع به جوانه زدن کردند. مانند عنکبوت ها تخم ریزی می کنند و تارهای گسنرده ای از توطئه ها و خیانت ها را به هم می بافند تا ملّتی را به مرز نابودی بکشانند.در قلب این تارها، سازمانی وجود دارد که به دنبال کشف حقایق از میان دروغ هاست، “ساکورای کیکان”، سازمانی اطّلاعاتی و فوق سرّی که از افرادی با استعدادها و قدرت هایی فراتر از انسان های عادّی تشکیل شده است. وظیفه ی آن ها متوقّف کردن توطئه ها و از بین بردن تهدید هاست. ولی در شهری مملو از توطئه و خیانت، آیا حتّی تیمی از پیشگوها، ذهن خوان ها و اِسپرها، توانایی مقابله با نیروی عظیم سرنوشت را دارند ؟ …….