سینک ایزومی، نانامی تاتاتسوکی و ربکا اندرسون باید یک بار دیگر سفری به قاره Flonyard داشته باشند و در بازیهای دوستانه سه کشور متحد شرکت کنند: جمهوری Biscotti، Galette و Pastilage. سینک قهرمان بیسکوتی است که اتفاقاً پسر عموی قهرمان گالت، نانامی نیز هست. ربکا قهرمان پاستیلاژ و دوست عزیز سینک است. این انیمه در دنیای انسان شروع میشود. ربکا وسایل خود را برای سفر بازگشت به پاستیلاژ از ژاپن آماده میکند. در همین حال، سینکو و نانامی برای سفر به بیسکوتی و گالت، به ترتیب، از انگلستان راهی میشوند. تا اینکه یک دنباله عجیب و غریب از بدشانسی، به شکل رعد آسایی آنها را از مسیر خارج میکند.
آنها به زودی خود را در جنگل بزرگ اژدها (محافظت شده توسط یک کشیش اژدها به نام شارو) می بینند. کشیش اژدها به آنها اطلاع میدهد که شیاطین تهدید میکنند که به جنگل و همچنین کل قاره Flonyard حمله کنند! به نظر میرسد یک جنگ واقعی در این سرزمین ها قرار است شروع شود. آیا این سه قهرمان میتوانند کل قاره را از این موجودات شیطانی نجات دهند؟
مانند دو فصل گذشته، این فصل هم خط داستانی قبلی را ادامه می دهد و از چارچوب خود خارج نمی شود. سینک، ربکا و نانامی به سرزمین فلونیارد برمیگردند، جهانی که همه دوستان با مضمون حیوانی آنها در آن هستند تا زمان بیشتری را با آنها بگذرانند و بازی کنند.
با این حال جدا از دو فصل گذشته، محتوای جدیدی دریافت میکنیم، چیزی که این سریال به عنوان یک دنباله موفق همیشه موفق، انجام می دهد. به عنوان یک نمایش فانتزی، این فصل زمان قابل توجهی را صرف ساختن جهان میکند. اساساً دنیای Flonyard را همانطور که ما نمایش را مشاهده میکنیم، ایجاد میکند و جزئیات و حقایق بیشتری را در مورد آن اضافه میکند که میبایست پس از تماشای دو فصل اول بدانید.
فصل سوم ترکیبی از داستان محور بودن و حالت اسلایس آف لایف را به خود می گیرد. تنها مشکلی که در این سبک داستان گویی وجود دارد، این است که سریال به نوعی خود را به دو جهت مختلف میکشد.