هر بچه یتیمی خوشش نمیاد که بخواد توی پرورشگاه "St. Morwald" زندگی کنه، ولی «ارویگ» این کار رو دوست داره. اون به هرچیزی که بخواد و هر وقت که بخواد دست پیدا میکنه، و این وضعیت از وقتی که به عنوان یه کودک پشت در یتیم خونه رها میشه تا به حال ادامه داره. ولی همه اینها از روزی که «بلا یاگا» و «ماندراک» به عنوان سرپرست وارد یتیم خونه میشن تغییر پیدا میکنه. «ارویگ» به خونه اسرار آمیز اونها که پر از اتاق های نامرئی، جرعه ها، کتاب های طلسم و جادو توی گوشه و کنار دیده میشد منتقل میشه. اغلب بچه ها بعد از دیدن همه اینها از شدت ترس پا به فراز میذاشتن... ولی «ارویگ» اینطور نیست. با استفاده از هوش و ذکاوتش -و کمک های فراوان از سوی یه گربه سخنگو- تصمیم گرفت که به ساحره نشون بده رئیس کیه.