از شهر زادگاه تا زندگی روزمره اش در جزیره کورکن، همه چیز درباره ریزالین "ریزا" استاوت بیش از حد عادی است. علیرغم اینکه دختر یک کشاورز پرکار است، بهجای کار کردن او ترجیح میدهد با تخیلاتش در اکتشاف هر کوچه و خیابان جزیره سفرهای ماجراجویانهای داشته باشد. اما واقعیت این است که بر طبق سنت محلی، ترک جزیره کورکن ممنوع است که او را خشمگین میکند. روزی ریزا که خسته از زندگی یکنواختش شده، با دوستانش تائو مونگارتن، کتابدوست، و لنت مارسلینک، جنگجوی آیندهنگر، با قایق فرار میکند. در جنگل نزدیک، گروه سه نفره با کلودیا والنتز، دختر یک تاجر مهمان، که او هم به جنگل رفته بود، روبهرو میشوند. اما...
مایل به دریافت آخرین اطلاعیه های سایت؟