آژانس کارآگاهان مسلح هنوز در حال فرار از دست سگهای شکاری است، اما همه امیدها از بین نرفته است. کارآگاه رانپو ادوگاوا طرحی برای اثبات بیگناهی آژانس و نجات جهان از هرج و مرج دارد: پیدا کردن و دستگیری کامویی؛ کسی که فرمانده سازمان تروریستی زوال فرشته است.
برای تعیین محل مخفی شدن کامویی، رانپو و همکارش آتسوشی ناکاجیما باید اوچی فوکوشی، کاپیتان معروف سگهای شکاری را برای بخشش قانع کنند. اگرچه به فوکوشی وظیفه دستگیری اعضای آژانس محول شده بود، اما همکاری های قدیمی او با رئیس آژانس یوکیچی فوکوزاوا، ممکن است کلید جلب اعتماد او باشد. چیزی که بقیه نمی دانند، این است که شاید فوکوشی به اندازه ادعای خود شرافتمند نباشد.
داستان از پایان فصل چهارم در کازینوی آسمانی آغاز شده و با تلاش آژانس کارآگاهی برای پاک کردن نام خود ادامه مییابد، در حالی که سگهای شکاری به شدت در تعقیب آنها هستند. هدف آنها دستگیری کامویی (فرمانده فروپاشی فرشتگان) بود اما مشخص میشود که یک چهره آشنا پشت همه چیز قرار دارد. چیزی که بیش از همه در این فصل طرفداران را تحت تاثیر قرار می دهد، افزایش شدید تنش بین شخصیت هاست.
به طوری که سرنوشت بسیاری از شخصیتها به طور واقعی نامعلوم است و این عدم قطعیت توانست به خوبی احساس ترس از کشته شدن یک شخصیت را ایجاد کند. یکی از مواردی که باعث ناامیدی طرفداران شد، توانایی بیش از حد یکی از شرورها بود. به طوری که هیچ کس نمیتوانست او را متوقف کند. با این حال، همانطور که این داستانها پیش میروند، به نظر میرسد که او در نهایت باید شکست بخورد و احساس می کنید که پیروزی نهایی قهرمانان از طریق یک خدای ماشینی اتفاق خواهد افتاد.
با این وجود شیفته شخصیتهای شرور می شوید، زیرا آنها بسیار زرنگ (به ویژه فیودور) و پیچیده هستند و باعث جذابیت بسیار زیاد داستان می شوند. شاید داستان همیشه با بالاترین استاندارد نوشته نشده باشد، اما با وجود نقصها، به شیوهای بسیار سرگرم کننده به هدف خود میرسد.
با غیرفعال شدن یا ناتوانی بسیاری از اعضای آژانس کارآگاهان در جنگیدن، از دیدن شخصیتهای جدیدی مانند آیا که نقشهای مهمی در داستان ایفا میکنند لذت خواهید برد. آتسوشی هم تا حدودی یک شخصیت بحثبرانگیز در میان طرفداران است. برای بسیاری از طرفداران، حضور او در بخش های زیادی از داستان بی دلیل است.