دکتر سونگ جیهیون در میان جراحهای کرهای به عنوان یک نابغه شناخته میشود، او به خاطر مهارتش در نجات بیماران صرفنظر از وضعیتشان شناخته شده است. در زندگی گذشتهاش به عنوان الیز دو کلورانس، همسر بیادب امپراتور، حسادت و طمع او منجر به از دست دادن عزیزانش و در نهایت مرگ خودش شده بود. به همین دلیل، او سوگند خورد که این بار به جای نابود کردن جانها، آنها را نجات دهد. پس از سقوط کشنده یک هواپیما، الیز دوباره خود را در بدن گذشتهاش مییابد. با دانش قبلیاش در زمینه پزشکی مدرن و اکنون فرصتی برای جبران اشتباهاتش، او تصمیم میگیرد در این زندگی به عنوان پزشکی در امپراتوری مشارکت کند. اما آیا الیز میتواند از نامزدی با شاهزاده لیندن دو رومانف، مردی که تا حد مرگ خودش دوستش داشت، اجتناب کند؟
یکی از سریع ترین راه ها برای جلب نظر این انیمه های ایسکای که هر فصل چیزی حدود چندین و چند انیمه ازش پخش میشه اینه که با زندگی و تجربیات «قبل از ایسکای» قهرمان داستان، چیزی بیش از یک ناراحتی داستانی آزاردهنده رفتار کند که در یک لحظه کنار گذاشته می شود.
این همون چیزیه که به نفع دکتر الیز است: در این نمایش برای دومین بار است که قهرمان ما الیز مورد آزار و اذیت قرار می گیرد پس زندگی های قبلی او نیز در روند داستان مهم است. او به عنوان یک ظالم شرور معمولی شروع به کار کرد و سپس زندگی به عنوان یک بانوی معمولی ژاپنی، فروتنی و همدلی را به او آموخت. اکنون او بار دیگر در نقش الیز متولد شده است - تنها سوالی که وجود دارد این است که آیا او بالاخره می تواند از زندگی اش نهایت استفاده را ببرد، حالا که برای بار سوم این فرصت به او داده شده.
با تمام آنچه گفته شد، ولی این انیمه از اشکالاتی رنج می برد که جذابیت آن را محدود می کند. برای اولین بار، این نمایش جالب و نسبتا پرطرفدار به ما اجازه نمی دهد تا آنجا که به دنیای فانتزی (که بیشتر وقت خود را در آن می گذرانیم)، ادامه دهیم، یک تصویر نسبتاً کلی را نشان می دهد. صحبت از نقاشی کردن تصاویر که میشه نمایش آنقدرها هم زیبا نیست که بتوان به آن خیره شد. مطمئناً میتونست خیلی بدتر از این باشه، اما این قطعاً یکی از آن انیمیشن هایی است که دائماً شما را به این فکر می اندازد «اگر چیز جالبی برای دیدن در این نمایش متحرک وجود داشت، چقدر سرمایه گذاری بیشتری می کردم!»