کیوشی آداچی یه کارمنده که 30 سال از زندگیش رو بدون اینکه باکرگیش رو از دست بده گذرونده. با این دستاورد بزرگش، تبدیل به جادوگری شده که میتونه ذهن بقیه رو با برقراری تماس فیزیکی بخونه. ولی فکر میکنه که این مهارتش خیلی ضایعه و باعث شده که توی جاهای شلوغ، مردم ازش خوششون نیاد. آداچی سر راهش به همکارش یوئیچی کوروساوا که خیلی هم جذاب و محبوبه، برمیخوره. باهاش تماس که برقرار میکنه میبینه که کوروساوا عاشق یکی از همکارانشونه.
در حالی که من در دو فصل گذشته انیمه هایی چون «Buddy Daddies» و «My New Boss is Goofy» را دوست داشتم، دیدن یک انیمه BL که در مورد پیامدهای پیچیده نیست یا تصمیم گیری آن را به عهده تماشاگران نمی گذارد، شاداب است. داستان درمورد دو همکار هست که عاشق می شوند، یا بهتر است بگوییم، یک نفر متوجه می شود که دیگری قبلاً عاشق او شده است. اما در این میان جادوی گیلاسی وجود دارد که سی سال باکرگی می تواند شما را تبدیل به جادوگر کند! نکته پیچیده ای وجود ندارد و همه چیز در اپیزود یک نشان داده می شود.
پیش از این مانگا به عنوان دو درام لایو اکشن (یکی از ژاپن و دیگری از تایلند)، یک فیلم سینمایی بلند لایو اکشن، برداشت ها و اقتباس های موفقی داشته است و اکنون، سرانجام یک انیمیشن توسط استودیو Satelight دریافت کرده است. کوروساوا آن شخصیت اصلی مرد سنتی افکار ما نیست. در عوض، او آرام، صبور است و مهمتر از همه، از اینکه وقت خود را با آداچی سپری می کند سپاسگزار است. او آداچی را عمیقا دوست دارد، اما فقط در افکار خصوصی اش. اپیزود اول «جادوی گیلاس» با افزایش درگیری هر دو شخصیت به پایان می رسد. تنهایی و ناتوانی آداچی در برقراری ارتباط با دیگران در قسمت ابتدایی جادوی گیلاس و البته «عشق» در مرکز آن نقش اساسی دارد. در قسمت اول جادوی گیلاس و در کل مجموعه شیرینی از وقایع و ریکشن های احساسی وجود دارد که عدم قطعیت احساس عشق را برای اولین بار به تصویر می کشد.
مایل به دریافت آخرین اطلاعیه های سایت؟