صبح روز 3 سپتامبر 1931 ، برادر جیمز هاول زودتر از حد معمول به کلیسا رسید تا بار دیگر همان زن و مرد مرموزی را که در غلافها خوابیده بودند ، پیدا کند. باز هم ، آنها به او از حوادث هولناکی که شب قبل رخ داده بود ، گفتند که آنها را با وحشت از خانه خود بیرون کرد. برادر هاول قبلاً دو بار به خانه روستایی و فرسوده رفته بود ، هر بار مقدس ترین نعمت خود را به آن بخشید و هر بار چیزی پیدا نکرد. این افراد چه چیزی را می دیدند؟ چه نوع چیزهایی می توانند کسی را از خانه خود بیرون کنند؟ پس از آنکه متوجه شدیم خسارت استرس زای خانواده تحت فشار است ، آن وقت بود که برادر هاول تصمیم گرفت شب را در خانه قدیمی بماند تا خودش ببیند