این فیلم ترکیبی عالی از هنر، عاشقانه، دوستی، زندگی، شادی و اشک است. داستان بر روی هایاساکا آکیتو متمرکز است که متوجه می شود بیماری لاعلاجی دارد و خیلی زود تصمیم می گیرد با پریدن از ساختمان یک بیمارستان به زندگی خود پایان دهد، اما در آنجا با دگوچی ناتسوکی ملاقات می کند. او با لباس بیمارستان مشغول نقاشی کردن چیزی است. هایساکا آکیتو اولین حرکت را انجام می دهد و از او در مورد رنگ های پاستلی که استفاده می کند و آنچه می کشد می پرسد. سپس ناتسوکی به او پاسخ می دهد و می گوید که او بهشتی را ترسیم می کند که به زودی خانه او خواهد شد و اشاره می کند که در مورد این قسمت شوخی نمی کند. آکیتو او را بسیار جذاب می بیند زیرا از حرف زدن درباره مرگ خود نمی ترسد. گفتگوی آهسته، علاقه مشترک و زندگی غمناکشان باعث می شود که به یکدیگر نزدیکتر شوند. اما زمانی که بیماری آنها به شدت جدی می شود، اوضاع شروع به خراب شدن می کند، ناتسوکی تنها شش ماه از زندگی خود فرصت دارد در حالی که آکیتو یک سال فرصت دارد تا به زندگی خود ادامه دهد.
هایساکا آکیتو پسری جوان و خوش تیپ است که دانشجو است و سرنوشت او را به مواجهه با دگوچی ناتسوکی جوان و زیبا می کشاند. سرنوشت آنها را به نام هنر به هم نزدیکتر می کند، اما پیوند آنها شاهد پایانی دردناک است. وقتی می خواهید سطل سطل گریه کنید، فیلم های ژاپنی همیشه بهترین فیلم ها برای این کار هستند. خب، البته فیلم هایشان پلان های ابتدایی و معمولی دارد، اما باز هم موفق می شوند مردم را به گریه بیندازند. فیلم Drawing Closer یک فیلم ژاپنی تازه اکران شده در نتفلیکس است که همین انتظار از آن می رود. کارگردانی بر عهده میکی تاکاهیرو و نویسندگی بر عهده یوشیدا توموکو است. این فیلم تقریباً 2 ساعت است و اصلاً خسته کننده نیست با اینکه روند بسیار کندی دارد. این می تواند یک نوع فیلم کلیشه ای برای کسانی باشد که اهل ژانرهای عاشقانه و غمگین نیستند، البته اگر کسی فیلم های آهسته را دوست نداشته باشد، می تواند خسته کننده باشد. اما این فیلم می تواند تاثیر زیادی بر روی کسانی بگذارد که عاشق فیلم های عاشقانه کند هستند و عاشق تماشای پایان های غمگین و همچنین فیلم های پر از غم و اندوه هستند.