در سال 1974 در پورتلند اورگان، تونیا هاردینگِ چهار ساله توسط مادرش، لاوونا گلدن مجبور به اسکیت روی یخ می شود. همانطور که تونیا بزرگ می شود، والدینش او را از مدرسه بیرون می آورند تا روی حرفه اسکیت خود تمرکز کند زیرا او زیر نظر مربی دایان راولینسون تمرین می کند. پدر تونیا نمی تواند با آزارگری همسرش مقابله کند و او و تونیا را ترک می کند. تونیا به سرعت به یکی از بهترین اسکیت بازان در ایالات متحده تبدیل می شود، اما شهرت «آشغال سفید»، لباس های خانگی که به تن دارد و انتخاب های غیر متعارفش در موسیقی او را متوقف می کند. او در 15 سالگی با جف گیلولی 18 ساله آشنا می شود. آنها ازدواج می کنند، اما جف سوء استفاده گر می شود. وقتی لاوونا، تونیا را به خاطر تحمل کردن شوهرش تحقیر می کند، تونیا نیز لاوونا را به خاطر اینکه او را بد تربیت کرده سرزنش می کند. پس از اختلاف با دایان، تونیا او را اخراج می کند و دادی تیچمن را به عنوان مربی جدید خود استخدام می کند. تونیا اولین زن اسکیت باز آمریکایی است که دو پرش سه گانه اکسل را در مسابقات انجام داده است. این فیلم داستان تونیا با بازی مارگو رابی را بررسی می کند.
مفرح و شاداب و در عین حال احساسی، با اثری باشکوه و بدیع، با فیلمنامه ای که رویکردی تاریک و متفاوت را ارائه می دهد، که مانند بسیاری از داستان های واقعی دیگر که به فیلم تبدیل شده اند، می توانست یک فیلم تلویزیونی معمولی باشد، اما در دستان گیلسپی با کار خوب خود در کارگردانی و مجموعه ای از بازی های فوق العاده از رابی، جانی و مک کینا گریس این داستان از ظهور و سقوط یکی از بزرگترین اسطوره های ورزش، با شگفتی به یکی از بهترین فیلم های سال 2017 تبدیل می شود. این فیلم مخاطره آمیز، خام و سرگرم کننده است، پرتره ای غم انگیز و خنده دار از موفقیت و بدبختی هایی که یک ورزشکار محبوب با آن مواجه می شود. کریگ گیلسپی هر شات را با سرعتی دیوانه کننده آغشته می کند و دوربینش ثابت نمی ماند. غیرممکن است که چشمان خود را از صفحه نمایش بردارید. مارگو رابی و آلیسون جنی در این فیلم خودنمایی می کنند.