پس از مرگ غم انگیز همسرش فرانسوا، باربی نیکول مطمئناً هرگز تصور نمی کرد که زندگی او چقدر تغییر خواهد کرد. بیوه جوان به اداره باغ های انگور و تجارتی که با هم ساخته بودند، سوق داده می شود، نقشی که معمولاً در آن زمان به مردان واگذار می شد. از طریق فلاش بک ها، می بینیم که این زوج چقدر صمیمی بوده اند و فرانسوا به باربی نیکول چیزهای زیادی در مورد شراب سازی یاد داده بوده و به اشتیاق فزاینده او برای این صنعت دامن می زده است. اما با فقدان شخصی که در تمام این اتفاقات در کنار او بوده است، کار پیش رو دشوار به نظر می رسد. خوشبختانه برای باربی نیکول، او نه تنها مهارت های شوهرش را در طول ازدواج، بلکه روحیه تسلیم ناپذیر او را نیز به دست آورده بود. داستان های آزمایش های غیر متعارف فرانسوا و جاه طلبی های جسورانه برای پیشبرد صنعت شراب، طبیعت متهورانه ای را در او القا کرده است. اگرچه دوستان و خانواده می پرسند که آیا یک زن توانایی دارد یا خیر، او در قلب خود احساس می کند که این همان چیزی است که او می خواهد. این خاطرات نیز احساسات پیچیده ای را برمی انگیزد، زیرا او با غم و اندوه بسیار مرگ شوهرش دست و پنجه نرم می کند در حالی که مصمم است به میراث او احترام بگذارد.
فیلم Widow Clicquot پرتره ای زنده از زنی پیشگام را ترسیم می کند که با عزم و بینش خود اثری پاک نشدنی در تاریخ بر جای گذاشت. هیلی بنت شخصیت اصلی را با روح، آسیب پذیری و قدرت در اجرایی که لنگر فیلم است، آغشته می کند. در حالی که ساختار بیوگرافی گاه فرمول های لمسی را القا می کند، کارگردان توماس ناپر داستان باربی نیکول را به شیوه ای فراگیر که جذاب و الهام بخش است، زنده می کند. برای کسانی که به دنبال یک درام تاریخی با حضور بازیگران قوی هستند یا می خواهند درباره منشأ شگفت انگیز شامپاین بیشتر بدانند، فیلم بیوه کلیکو یک تجربه سینمایی غنی ارائه می دهد و در ارج نهادن به میراث باربی نیکول به شیوه ای که سرگرم کننده و الهام بخش است، موفق می شود.