شهر کوچک شلبی اسپرینگز در لوئیزیانا، میزبان درامی است که در فیلم مرز یاغیان رخ می دهد. اینجاست که ما برای اولین بار با تری ریچموند آشنا می شویم که در حال دوچرخه سواری در جاده ای روستایی با صدای موسیقی در گوشش معرفی می شود. یک بعدازظهر عادی به نظر می رسد، اما همه چیز در یک لحظه، زمانی که یک رزمناو پلیس از عقب به تری می کوبد، تغییر می کند. همانطور که تری حیرت زده روی پیاده رو دراز کشیده است، افسران معتقدند که او از دستگیری فرار می کرده است. با این حال دلیل فرضی آنها برای بازداشت او مسخره به نظر می رسد. وقتی آنها تری را جستجو می کنند و مقدار زیادی پول نقد کشف می کنند، قانون را تغییر می دهند تا پول را از طریق مصادره دارایی های مدنی ضبط کنند. این پول برای نجات پسر عموی تری، مایک، که در زندان با خطر مواجه است، در نظر گرفته شده بود. در پوشش پلیسی که فقط وظیفه خود را انجام می دهد، حقیقت برای مخاطب واضح تر است. پلیس ها از همان ابتدا تری را به اشتباه متهم کرده اند. حالا آنها ابزار کمک به خانواده اش را دزدیده اند و قهرمان ما را به سمت رویارویی با خودشان سوق می دهند.
فیلم Rebel Ridge از جرمی ساولنیر ترکیبی از یک تریلر هیجان انگیز و تفسیرهای اجتماعی تکان دهنده است. با جهت دقیق و تعادل روایی و لحنی استوار، این فیلم ثابت می کند که یک فیلم سرگرم کننده نیازی به زیرمتن معنادار ندارد. در قلب آن، بازی مرکزی آرون پیر در نقش تری ریچموند نهفته است، که صلابت، خرد و امید را به شخصیتی آشنا و تازه می آورد. مرز یاغیان با معکوس کردن حرکات قهرمان اکشن در حالی که رودررو با نقص های سیستمی روبرو می شود، القا می کند که چیزی کم ندارد و به طور اجباری قابل تماشا است. سالنیر هم ثابت می کند که داستان سرایی ژانر در بهترین حالت خود نیازی به انتخاب بین هنر درگیرکننده و انحرافات محض ندارد.