در میان تنش های نژادی سال 1992 در لس آنجلس، فیلم 1992 دو خانواده را دنبال می کند که زندگی آنها در تاریک ترین ساعات شهر به هم برخورد می کند. عضو سابق باند مرسر در تلاش است تا پسرش آنتوان را به سمت مسیری بهتر هدایت کند و او را با شورش ها در پی محاکمه رادنی کینگ نزدیک خود نگه دارد. در همین حال، در آن سوی شهر، پدر و پسر لاول و ریگین هرگز با هم روبرو نشده اند. زمانی که ریگین طرحی را برای سرقت از کارخانه ای که مرسر در آن کار می کند طراحی می کند، خشم و درگیری به نقطه جوش می رسد. در طول یک شب سرنوشت ساز، می بینیم که چگونه هر رابطه ای منعکس کننده تحولات گسترده تری است که جامعه سیاه پوست شهر با آن مواجه است. مرسر تلاش می کند تا آنتوان را به آینده ای عاری از خشونت راهنمایی کند و با تمایل پسرش برای انتقام مبارزه کند. در خانواده دیگر، به نظر می رسد لاول هر لحظه آماده خیانت به پسرانش است.
فیلم 1992 تصویرهای پیچیده ای از شخصیت ها را در پس زمینه ای با اهمیت تاریخی ارائه می دهد، اما تونالیته ی از هم گسیخته و خطوط داستانی شتاب زده، تفسیر اجتماعی آن را کاهش می دهد. گیبسون و لیوتا در نقش هایی می درخشند که بسیار برجسته هستند، اگرچه بازی های ظریف آن ها شایسته روایتی است که با بازی آنها مطابقت داشته باشد. در حالی که فیلم ناقص است اما دریچه ای به مسائل مبرمی ارائه می دهد که شایسته بحث مداوم هستند و در خاطر می مانند. فیلم 1992 شروع به اشتراک گذاری یک تصویر فوری اما مهم از زندگی سیاه پوستان در یک لحظه مهم می کند و در نگاهی اجمالی، واقعاً موفق می شود.