گرتا وینگارتن، یک زن خانه دار آلمانی است که در یک ازدواج راکد و حوصله سر بر به دام افتاده است. یک روز عصر در حالی که شام شوهر موفق اما بی مزه خود را سرو می کند، یک اطلاعیه رادیویی در مورد کنسرت خداحافظی ویلی نلسون می شنود. از طریق موسیقی او، او به دوران کودکی از هم گسیخته خود باز می گردد. گرتا ناگهان غرق در نیاز به دیدن ویلی نلسون می شود و برای حضور در آخرین کنسرت او در لاس وگاس هر کاری که لازم باشد انجام می دهد. او به آمریکا می رود و شوهر و زندگی راحتی که می شناسد را پشت سرش رها می کند. وقتی همه چیز علیه اوست، متوجه می شود که برگشتن برای او خیلی سخت خواهد بود.
فیلم Willie and Me یک پروژه پرشور آماتور اما شیرین است که مملو از جذابیت های عجیب و غریب است. اوا هاسمن، فیلمسازی که اولین کار خود را ساخته، ممکن است کمی ناقص عمل کرده باشد، اما عشق عفونی او در فیلم به ویلی نلسون و نقش آفرینی سرزنده او، ادای احترامی بی نظیر را به وجود آورده است. این فیلمی است که بیشتر از ته دل ساخته شده است و مملو از روح و احساس است. اوا هاسمن احتمالاً با بازی در فیلم، بلکه با نوشتن و کارگردانی اولین فیلم خود، برخی از افراد صنعت فیلم را شوکه کرده است. مانند فیلم های بی شماری از سفرهای جاده ای پیش از این، فیلم ویلی و من از سفرنامه خود برای کشف جذابیت تعقیب رویاهای یک شخص استفاده می کند. مانند عشق بی قید و شرط شخصیت گرتا به ویلی نلسون، هاسمن به این پروژه پرشور با فداکاری عمل کرده است. او کاملاً به حال و هوای عجیب و غریب فیلم متعهد است و هر اتفاق ناگوار جدیدی را با چنان خوش بینی جذابی ارائه می کند که به سختی می توان به آن صحنه ها لبخند نزد.