در داستان جوکر: جنون مشترک، شاهد برخورد دو ذهن شکسته در میان دیوارهای گاتهام هستیم. آرتور فلک دو سال است که در آرکام است و بی وقفه سلول خود را می شوید و نگهبانان آنجا خواستار جوک هایی هستند که او دیگر نمی یابد. دو سال بعد از وقایع قسمت قبل، آرتور فلک که همچنان در تیمارستان آرکهام بستری است برای طی کردن روند بهبود خود در کلاس های درمان با موسیقی شرکت می کند و خیلی زود رابطه ای عاشقانه میان آرتور و روان پزشک موسیقایی او شکل می گیرد. رابطه ای که به مرور، شکلی عجیب پیدا کرده و تبدیل به جنون دو نفره می شود. در همین حال، برخی از شورشیان حامی آرتور تلاش دارند که او را از زندان فراری دهند.
این فیلم درخشش هایی را در خود نشان می دهد اما در نهایت در سفر به اهداف بلندپروازانه خود ناکام می ماند. تاد فیلیپس با مضامین تحریک آمیز هویت، جنون و رابطه جامعه با خشونت دست و پنجه نرم می کند. با این حال، فیلم با وجود تمام سبک ریسک پذیری که دارد، در بازخوانی قسمت اول بدون ایجاد زمینه های جدید گیر می کند. خواکین فینیکس و لیدی گاگا اجراهای جذابی ارائه می دهند و در حالی که در کاوش شخصیت اصلی خود مرزها را کنار می گذارد، عاقبت به جایی می رسند که به خود ضربه می زنند. این فیلم با روایتی دقیق تر و نوآوری های جسورانه تر، می توانست ایده های فکری بیشتری را توسعه دهد ولی ساختار آن در عوض محدود می شود. در پایان، فیلم Joker: Folie à Deux پتانسیل هایی را نشان می دهد که هرگز به طور کامل محقق نمی شوند. اما علیرغم تحریکات زودگذر، فیلم در نهایت به ریتم های آشنا بازمی گردد و از منظر عامه پسند بسیار دیدنی و تماشایی خواهد بود.