کارآگاه فرانک شاو (جوئل کینامن) پس از آسیب دیدگی ای که باعث از دست دادن دائمی شنوایی او می شود، به همراه شریک زندگی اش داگ (مارک استرانگ) به آپارتمان یک زن ناشنوا به نام آوا فرمونت (ساندرا مای فرانک) می آیند تا زبان اشاره او را تفسیر کنند. در ساعت سکوت او نمی داند که لینچ (مکی فیفر)، یک گانگستر، آن زن را تعقیب می کند تا ویدیویی را که او از یک قتل گروهی ضبط کرده است، بازیابی کند. هنگامی که قاتلان برای از بین بردن آوا برمی گردند، فرانک و آوا خود را در گوشه ای از یک ساختمان مسکونی محبوس می بینند و با هم کار می کنند تا قاتلی را که نمی توانند صدایشان را بشنوند نابود کنند.
فیلمنامه دن هال ترکیبی ناب از اکشن و هیجان است. طرح داستان به خودی خود بسیار هوشمندانه، تخیلی یا الهام بخش نیست، در حالی که دیالوگ های درونی بیش از حد به نظر می آیند و تفاوت های ظریف زیادی وجود ندارد. با این حال، فیلم The Silent Hour هرگز به یک اکشن کسل کننده یا خسته کننده تبدیل نمی شود. این فیلم همچنین دارای اجرای کاریزماتیک جوئل کینامن و شیمی قابل لمس بین او و ساندرا مای فرانک است. برد اندرسون کارگردان را باید ستود که به خشونت یا اقدام بیش از حد برای درگیر کردن مخاطبان تکیه نمی کند و بهترین استفاده را از محیط داخل ساختمان آپارتمان می برد. داستان سعی می کند چیزی از زاویه جالب خود بسازد، چالش های منحصربه فردی که یک کارآگاه کم شنوا با آن مواجه است و از شاهدی ناشنوا محافظت می کند، که لایه ای پویا اضافه می کند که کمی جذاب است. با این حال، این فیلم را از فرمول متمایز تریلر جنایی متمایز نمی کند، زیرا اندرسون برای کشف کامل اعماق عاطفی یا روانی زندگی با وجود این محدودیت ها آنقدر وقت نمی گذارد.